مدیریت زمان

فقط هفته‌ای ۴۰ ساعت کار … واقعا؟

0

فقط هفته‌ای 40 ساعت کار ... واقعا؟

۹ تا ۵. ساعات کاری روزانه. اما واقعا ساعت کاری شما ۹ شروع شده و ۵ تمام می‌شود؟ اگر شما یک کارآفرین هستید، غیر ممکن است.

کار بی‌وقفه.

ساعات کاری یک کارآفرین مشخص نیست. کار او هیچ وقت تمام نمی‌شود. ذهن او همیشه مشغول است. ممکن است در محل کار خود حضور فیزیکی نداشته باشد، اما ذهن او همیشه در حال فکر کردن به مسائل بیشماری است: حقوق کارمندان، اجاره، دفتر کار جدید، سرویس دهی به مشتریان، استخدام، اخراج و بسیاری مسائل دیگر.

بسیاری از دوستان من کار شرکتی دارند و در دفتر کارشان در منهتن نشسته اند. وقتی بعضی از آنها می‌گویند روحیه کارآفرینی دارند برای من خنده دار است. آیا آنها واقعا باور د ارند که کارآفرین هستند؟ در حالی که در دفتر کار زیبای خود نشسته‌اند و حقوق ماهیانه می‌گیرند. آیا تا کنون از فکر پرداخت حقوق کارمندان خود یک شب بی‌خوابی کشیده‌اند؟

ساعات کار روزانه یک کارمند شرکتی.

همانطور که گفتم تعدادی از دوستان من کار شرکتی دارند. آنها یک روز کاری خود را اینگونه تعریف می‌کنند. شاید خود شما هم تجربه کرده باشید:

ساعت ۹: به محل کار می‌رسند.

۹ تا ۱۰: پشت میز نشسته و یک فنجان قهوه می‌نوشند و با همکار خود در مورد شب گذشته صحبت می‌کنند.

۱۰ تا ۱۲: کمی کار می‌کنند، اما همزمان در حال چک کردن صفحه فیسبوک خود هستند تا اگر کسی درخواست دوستی کرد زمان را از دست نداده و بلافاصله دوستی او را بپذیرند. برای ما که در ایران هستیم کار کمی زیاد‌تر هم می‌شود. چون علاوه بر فیسبوک تلگرام خود را نیز باید چک کنیم. مخصوصا بعضی کانال‌ها و مخاطبان خاص.

۱۲ تا ۱۲:۳۰: آماده شدن برای ناهار در نیم ساعت آینده. این آماه شدن شامل پیدا کردن یک رستوران جدید از اینترنت نیز می‌شود.

۱۲:۳۰ تا ۱:۳۰: غذا حاضر است. بفرمایید.

۱:۳۰ تا ۲: دستشویی بعد از ناهار و تماس با عزیزان دل و تعریف کردن از غذایی که از رستوران جدید سفارش داده شده بود.

۲ تا ۴: ساعات حیاتی کار. شاید یک جلسه کاری که با چند دقیقه تاخیر شروع می‌شود و مهمترین تصمیمی که در آن گرفته می‌شود توافق برای ادامه جلسه در روز بعد است. واقعا جلسات هیجان انگیزی است.

۴ تا ۴:۳۰: قند خون کمی پایین آمده است و لازم است کمی تقویت شوند. واقعا فشار کار زیاد است.

۴:۳۰ تا ۴:۵۰: آخرین تماس‌ها با فروشنده‌ها، مشتریان و شرکای مهم کاری.

۴:۵۰ تا ۴:۵۹: جمع و جور کردن و راه افتادن به سمت در خروج.

۵: روز پر کار و خسته کننده تمام شده است. حرکت به سمت خانه.

البته در اینجا کمی اغراق کردم اما فکر نمی‌کنم خیلی با واقعیت فاصله داشته باشد. اجازه دهید یک آمار شوکه کننده به شما بدهم: اگر شما و یا هر کدام از همکاران شما روزانه فقط ۱ ساعت تلف کنید، در یک سال ۶ هفته زمان تلف می‌شود. باور می‌کنید؟ می‌توان ۶ هفته مرخصی رفت. توصیه من: وقتی سر کار هستید با جان و دل کار کنید. درست است که همه ما کارهای شخصی داریم که باید به آنها رسیدگی کنیم، اما تا جایی که ممکن است زمان این کارها را کم کنید. چون قابل برگشت نیستند.

در کارهای تیمی کار ساده‌تر است.

بگذارید از یک مثال ورزشی برای مقایسه زندگی یک کارآفرین با کسی که کار شرکتی دارد استفاده کنم. ورزشکاران حرفه‌ای که ورزش‌های انفرادی مانند تنیس یا گلف انجام می‌دهند باید هر هفته در بهترین شرایط خود باشند تا از باشگاه حقوق بگیرند. در اینجا پول قرارداد اولیه را در نظر نگیرید. حقوق این ورزشکاران را با حقوق ورزشهای گروهی پر طرفدار مانند فوتبال، بسکتبال، بیس بال و هاکی مقایسه کنید. در این رشته‌ها ورزشکاران قرداد‌های هنگفت منعقد کرده و فارغ از عملکردی که در طول فصل دارند، پول آنها تضمین شده است.

کارآفرینان باید روزانه تلاش کنند و ملاک سنجش کارآمدی آنها سود و زیان آنها است. در انتهای سال و بعد از پرداخت مالیات است که مشخص می‌شود آیا نسبت به سال قبل سود بیشتری کرده‌اند یا متضرر شده‌اند.

خوشبختانه کارآفرینان به طور ژنتیکی طوری به دنیا آمده‌اند که این سبک دیوانه‌وار زندگی را تحمل کرده و حتی از آن لذت ببرند. بیشتر عمر کاری من در صنعت پردازش پرداخت‌ها گذشته است. ما به صاحبان کسب و کار‌ها در زمینه کارت‌های اعتباری کمک می‌کردیم. در طول این زمان مجبور شدم بیش از ۶۰۰ نفر نیروی فروش استخدام کنم که بیشتر آنها کاملا پورسانتی کار می‌کردند. به نظر من فروشنده پورسانتی حد آخر کارآفرینی است. روزانه هر چند ساعت که لازم باشد باید کار کنند تا میزان پولی که لازم دارند را به دست آورند. آنهایی که این مسیر را طی کرده‌اند لایق به دست آوردن ثروت زیاد هستند و باید از آنها تجلیل کرد.

زمان عامل تعیین کننده‌ است.

می‌خواهم مثالی از صنعت تلفن‌های هوشمند بزنم تا تاثیر زمان در سطوح مختلف کارآفرینی مشخص‌تر شود.

شخص شماره یک ممکن است دوست داشته باشد از ساعت ۹ تا ۵ در فروشگاه موبایل کار کند. این شخص از اینکه در پایان ساعت کاری به خانه می‌رود کاملا خوشحال است و آماده است تا فردا صبح دوباره به سر کار برگردد.

شخص شماره دو یک کارآفرین است که آرزو دارد در شهر خود یک مغازه بخرد. او می‌خواهد به عنوان “فروشگاه محلی تلفن همراه” شناخته شود.

شخص شماره سه دوست ندارد یک “کارمند شرکتی” باشد یا فقط یک مغازه داشته باشد. او می‌خواهد یک امپراطوری داشته باشد که در تمام استان و حتی کشور فروشگاه داشته باشد.

اشخاص شماره دو و سه کارآفرینان واقعی هستند، هر چند سطح آرزو‌های آنها متفاوت است. میزان زمانی که آنها برای برآورده کردن آرزو‌های خود اختصاص می‌دهند بسیار تعیین کننده است.

خواه کارآفرین باشیم یا کارمند شرکتی و یا چیزی بین این دو، همه ما زمان یکسانی در اختیار داریم. یک روز برای همه ما ۲۴ ساعت است. اما یک کارآفرین ساعات خود را بسیار متفاوت از یک کارمند شرکتی سپری می‌کند.

منبع



https://www.entrepreneur.com/article/272480

نظرات

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *