ما در عصر تبلیغات زندگی میکنیم. هر چند سخنها و جملات الهام بخش بسیار خوب هستند، اما زمانی مفید خواهند بود که ما معنای واقعی آنها را درک کرده و بتوانیم به آنها جامه عمل بپوشانیم. “کاری که دوست دارید را انجام دهید.” این جمله سالهاست که در گوش ما خوانده میشود، اما آنقدر در درک آن ضعیف بودهایم که درصد بسیار اندکی از ما به آن عمل کردهایم.
بزرگترین برداشت اشتباهی که از این جمله میشود این است که منظور این جمله این است که در ابتدا هدف خود را پیدا کنید. با این که به طور کامل منکر این برداشت نمیشوم، اما به هیچ وجه قانع نمیشوم که چیزی به این مفهوم وجود داشته باشد، حداقل برای اکثر ما. خودتان را معطل پیدا کردن تنها هدف غایی زندگی نکنید. شما میتوانید عاشق کار خود باشید و در عین حال به دنبال تغییر دادن کل دنیا نباشید. حتما منظور مرا متوجه میشوید.
دلایل عملی مهمترین دلیلی است که چرا پیدا کردن شغلی که دوست دارید، شانس اینکه به موفقیت و رضایتمندی برسید را بالا میبرد.
تنها راه متمایز بودن از سایر رقیبان این است که در کار خود بهترین باشید و در زمینه کاری خود با کیفیت ترین محصول و یا خدمات را ارائه دهید و تنها راه رسیدن به آن سخت کار کردن است، روز پشت روز و سال پشت سال و در همه لحظات، چه سخت و چه آسان باید به آن بچسبید.
سودآور و قابل عرضه بودن کاری که انجام میدهید نیز آنقدر مهم نیست. برای پنج شرکت بزرگ تکنولوژی – اپل، گوگل، مایکروسافت، آمازون و فیسبوک – نیز در زمان تاسیس بازاری وجود نداشت. این قضیه برای استارباکس، کوکا کولا، دیزنی، مک دونالد و خیلی از شرکتهای دیگر نیز صادق است.
اشتباه برداشت نکنید. دنبال کردن علاقهمندی ها همیشه جواب نمیدهد. اما اگر برای آن زمان بگذارید، ریسک کنید، پشتکار داشته باشید و به نصیحتهایی که در ادامه گفته خواهد شد گوش دهید شانس خود را برای موفقیت و رضایتمندی نسبت به زمانی که کار زجر آوری انجام دهید که حقوق آن فقط کفاف زنده ماندن را میدهد، افزایش خواهید داد.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که اصطلاحات مد روزی مانند کارآفرینی، رهبری، تکنولوژی و اجتماعی، چیزهایی که دوست دارید انجام دهید را کنترل میکنند. این اصطلاحات بسیار وسیعتر و مبهمتر از آن هستند که بتوانند به عنوان هدف تعیین شوند. میتوان به آنها علاقه داشت، اما دیر یا زود باید در یک رشته خاص تخصص پیدا کنید.
اینگونه به آن نگاه کنید. صدها میلیون نفر در دنیا به ورزش علاقه دارند، اما هیچکدام از آنها از ورزش پول در نمیآورند مگر اینکه علاقه خاصی به ورزشکار شدن، مربیگری، مفسر شدن یا کارهای دیگر داشته باشند. حتی در آن صورت نیز باید با رقیبان دیگر مبارزه کنند تا بتوانند کار پیدا کنند. پس یک لطف در حق خودتان کرده و از کلیات دست بردارید.
حال به سوالی میرسیم که بیشتر مشتاقان را به خود جذب کرده است: چگونه کاری که دوست داریم را پیدا کنیم؟
به همان روشی که هر چیز دیگری که در زندگی دارید را به دست آوردهاید: از طریق آزمون و خطا.
برای اینکه راه رفتن را یاد بگیرید ابتدا یک قدم برداشتید، سپس به صورت به زمین خوردید، گریه کردید، بلند شدید و دوباره تلاش کردید. دوستان خود را چگونه پیدا میکنید؟ آنها را در جایی ملاقات میکنید، با آنها بیرون میروید، قرار میگذارید و رابطه دوستی ایجاد میکنید. برای پیدا کردن جایی برای زندگی از جاهای مختلف بازدید میکنید. برای پیدا کردن کار نیز باید به همین شیوه عمل کرد.
یک کار پیدا کنید. تجربه به دست آورید. یاد بگیرید دنیای واقعی چگونه کار میکند. یاد بگیرید تجارت چگونه انجام میشود. با دیگران ملاقات کرده و رابطه ایجاد کنید. فرصتها اینگونه به دست میآیند. باید به دنیای بیرون قدم گذاشته و برای ایجاد فرصت در اجتماع حضور داشته باشید. فرصتها خود به خود بوجود نمیآیند. اگر در خانه پشت کامپیوتر خود بنشینید فرصتها به دست نمیآیند.
یک چیز دیگر. ممکن است گاهی با مقالهای روبرو شوید که عنوان آن “چرا جمله ‘کاری که دوست دارید را انجام دهید’ نصیحت وحشتناکی است” باشد. آنرا نادیده بگیرید. فقط برای جلب توجه و معروف شدن نوشته شده است.
شما فقط یکبار زندگی میکنید و از آنجا که مدت زمان زیادی از آن را به کار کردن مشغول خواهید بود، احمقانه است که دنبال کار مورد علاقه خود نروید. این بهترین شانس شما برای به دست آوردن تخصص و کاری است که شما و ذینفعان شما را راضی و خوشحال خواهد کرد. به همین سادگی.
منبع
نظرات