کارآفرینی

۱۰ واقعیت تلخی که نمی‌توان از آن فرار کرد.

0

10 واقعیت تلخی که نمی‌توان از آن فرار کرد.

ما در فرهنگی زندگی می‌کنیم که دوست داریم توهم پایان خوش را باور داشته باشیم، مانند بسیاری از افسانه‌های کلاسیک. اما در واقعیت، زندگی سخت و گاه بی رحم است. اغلب مردم برای گذراندن زندگی دست و پا می‌زنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا بتوانند از عهده مخارج زندگی برآیند. کاری که شما می‌توانید بکنید این است که طرز فکر خود را عوض کنید و به این باور برسید که این نوع زندگی چیزی نیست که شما به دنبال آن هستید.

تعداد افرادی که با دانستن واقعیت‌های تلخ زندگی و کسب و کار متعجب می‌شوند برای من بهت آور است. نکته بسیار مهمی که همیشه و هر روز باید به خاطر داشته باشید این است که: باید به دنبال فرصت‌هایی باشید که زندگی شما را تغییر دهند. اغلب مردم اهدافی که به اندازه کافی بزرگ باشند ندارند. نتیجه اینکه در انتها با کمبود مواجه شده و احساس می‌کنند سرشان کلاه رفته است و از بی عدالتی دنیا شوکه می‌شوند. دنیا جای خشنی است و احتمالا به شما گفته شده است که ناعادلانه نیز هست. به هر حال شما کنترل سرنوشت خود را به عهده دارید. شما می‌توانید پایان آنرا آنطور که دوست دارید بنویسید.

برای اینکه به شما کمک کنم تا آماده شوید، درسهای بی‌رحمی را که به من کمک کردند تا زندگی خود را تغییر دهم و به پیشرفت ادامه دهم، برای شما بازگو می‌کنم.

  1. برای موفقیت، علاوه بر نیاز‌های اصلی، به کار زیاد، فداکاری و تعهد نیاز است. اگر می‌خواهید موفق شوید به چیزی بسیار بیشتر از نیازهای اصلی نیاز دارید.

  2. به پول زیادی نیاز دارید. یعنی باید درآمد بیشتر، پس انداز بیشتر و سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید.

  3. زندگی عادلانه نیست، کسب و کار هم همینطور. امکان دارد شما همه چیز‌ها را به درستی انجام دهید اما باز هم درآمدی نداشته باشید. زندگی برای یک دسته از آدم‌ها خوب است، برای بسیاری از آدم‌ها وحشتناک است و برای تعداد انگشت شماری عالی است.

  4. برای دنیا مهم نیست که شما موفق می‌شوید یا شکست می‌خورید. آدم‌هایی که بر علیه شما هستند بسیار بیشتر از طرفداران شما هستند. پس برای ناامید شدن، شکست خوردن و خیانت آماده باشید.

  5. چیز‌های بد برای آدم‌های خوب هم اتفاق می‌افتد و برای شما نیز اتفاق خواهد افتاد. همه چیز‌هایی که برای آنها زحمت کشیده‌اید می‌تواند در یک چشم به هم زدن نابود شود.

  6. فارغ از همه مشکلاتی که در رقابت کردن، اقتصاد و طلاق وجود دارد، شما خودتان بزرگترین مانع هستید.

  7. شما به هیچکس بدهکار نیستید و هیچ لقب و عنوانی ندارید و شایستگی داشتن چیزی که به دست نیاورده‌اید را ندارید.

  8. نباید فقط کاری که دوست دارید را انجام دهید. باید این اراده را داشته باشید که کاری نمی‌خواهید انجام دهید را انجام دهید.

  9. فروشندگی را یاد بگیرید، مهم نیست چقدر از آن متنفرید. در زندگی به چیزی که لیاقت آن را دارید نمی‌رسید، بلکه به چیزی می‌رسید که آنرا طلب می‌کنید، درک می‌کنید و برای آن مذاکره می‌کنید.

  10. شما همیشه برای فرد دیگری کار می‌کنید. پست و مقامی که دارید مهم نیست. اینکه برای خودتان کار کنید به این سادگی نیست. باید دیگران را راضی نگه دارید، خواه مشتری باشد، کارمند شما باشد یا سهامداران شما.

زمان آن رسیده است که به دنبال آزادی بروید و به برآورده کردن نیاز‌های اولیه بسنده نکنید. زمان بزرگ شدن و روبرو شدن با حقیقت فرا رسیده است. دنیا افسانه نیست، بی رحم و ناعادلانه است. بیشتر آدم‌ها کاری که باید برای محافظت از خود و خانواده انجام دهند را دست کم می‌گیرند. این درسهای زندگی را یاد بگیرید و به حد وسط قانع نباشید.

منبع



http://www.entrepreneur.com/article/254080

نظرات

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *