یک فارقالتحصیل مقطع دکتر داستان خودش را برای من تعریف کرد: “دنیل، من ۳۰ سال دارم و در مجموع ۲۵ سال مشغول تحصیل بودهام. من هرگز چیزی در مورد پول یاد نگرفته بودم تا اینکه مجبور شدم وامهایی که برای تحصیل گرفته بودم را پرداخت کنم. من روی هم رفته مبلغ ۲,۰۰۰ دلار در ماه برای وام دانشگاه و کارت اعتباری پرداخت میکنم. من فکر میکردم که مدرک دانشگاهی مرا از سگ دو زدن نجات خواهد داد. با اینکه شغلی دارم که بواسطه آن ۱۰۰,۰۰۰ دلار در سال درآمد کسب میکنم، اما چطور میتوانم یک روز از نظر مالی آزادی داشته باشم؟”
تصور کنید: شخصی که دکتری دارد تا زمانی که بدهیهای خود را تا سن ۳۵ سالگی تصفیه نکند، نمیتواند از پولی که به دست میآورد لذت ببرد. بیشتر اوقات جامعه تکتههای عملی در مورد پول به ما یاد نمیدهد. والدین ما، معلمها و رئیسان ما در آموزش اصول اساسی یک زندگی موفق به ما ناکام بودهاند. نتیجه این شده است که ما چیزی در مورد پول نمیدانیم و با حدس و گمان میخواهیم مسیرمان را از میان افتضاحات مالی که به بار آوردهایم پیدا کنیم.
در تلویزیون کارشناسان، بازار بورس را نشان میدهند. آنها اصطلاحات نا آشنایی را به کار میبرند که اکثر مردم زحمت فهمیدن آنها را به خود نمیدهند. در بقیه زمانها ما در مورد طرحهای بازنشستگی میشنویم که برای بیشتر جوانهای هزاره سوم بی معنی هستند. به دلیل اینکه هیچ آموزش عملی در سیستم آموزشی ما وجود ندارد، پولدار شدن غیر ممکن به نظر میرسد.
کاری که ما باید انجام دهیم این است که بفهمیم امور مالی شخصی ما واقعا چگونه کار میکند، اما تا زمانی که از کل ماجرا طفره برویم نمیتوانیم اینکار را انجام دهیم. واضح است که به یک تحول عمیق آموزشی در این زمینه نیاز است. اگر میخواهید در مورد امور مالی شخصی بیشتر یاد بگیرید، در ادامه به ۵ نکته در مورد پول اشاره میکنیم که بیشتر مردم در مورد آنها چیزی نمیدانند:
-
ارزش پول را والدین به فرزندان یاد میدهند.
بیشتر رفتارهای مالی از والدین آغاز میشوند. چند ماه پیش میخواستم لپ تاپ بخرم. این حرف پدرم به ذهنم آمد که میگفت: “پسر، کالای با گارانتی نخر. هیچ وقت گارانتی به درد نخواهد خورد و پول هدر دادن است. فروشندهها فقط سعی میکنند پول بیشتری از تو بگیرند.” و چون من به حرف پدرم اعتقاد داشتم یک لپ تاپ بدون ضمانت خریدم.
تقریبا هر چیزی که میخواهید بخرید باید از فرایند “تایید والدین” عبور کند. خیلی از مردم یک کالای خاص را نمیخرند و یا از یک سرویس خاص استفاده نمیکنند، فقط به این دلیل که میدانند والدین آنها هرگز آن را تایید نخواهند کرد. این طرز تفکر اگر شما را از یادگیری واقعیتها در مورد پول باز دارد، مضر خواهد بود.
والدین اغلب ما، به ما یاد دادهاند که “احتیاط کرده و ریسک نکنیم.” آنها به ما میگویند به مدرسه برویم و بعد از اتمام تحصیلات مشغول کار شویم. بچههای نسل جدید به خاطر این موضوع مشکلات واقعا زیادی با والدین خود دارند. من به شخصه نامههای زیادی از جوانها دریافت میکنم که ادعا میکنند که اگر مدرک دانشگاهی نگیرند والدینشان به آنها انگ ناکارآمدی میزنند. همه اینها به این منجر میشود که بچهها به اشتباه مجبور میشوند رضایت والدین خود را جلب کنند.
-
دانشگاه جواب این مشکل نیست.
دانشجویان به طور متوسط در ۲۲ سالگی فارقالتحصیل میشوند، اما تقریبا به مدت ۲۰ سال هر ماه ۳۰۰ دلار برای وام دانشگاه قسط پرداخت میکنند. زمانی که قسط وام تمام میشود، معمولا در سن ۴۰ سالگی هستند، میل به داشتن “زندگی خوب” در آنها آنقدر تقویت شده است که پول اضافی که در اختیار دارند را صرف هزینههای اضافی خود و خانواده کرده و آن را هدر میدهند.زمانی که به اواسط ۴۰ سالگی میرسند، وارد بحران میانسالی میشوند. در این نقطه، آنها میفهمند که فقط برای به دست آوردن پول کار کردهاند. درست است، با ینکه بعضی از مردم برای کسب دانش و گرفتن مدرک به دانشگاه میروند، بعضی دیگر فقط برای این به دانشگاه میروند که “عاشق پول هستند.” به همین دلیل برخی از آنها دچار فروپاشی عصبی میشوند. این فروپاشی عصبی میتواند منجر به رفتارهای سازنده و یا مخرب شود.
من هرگز اجازه نمیدهم تحصیل کردن من را از یادگیری باز دارد – مارک تواین
در هر صورت، دانشگاه راه حل به دست آوردن آزادی مالی نیست. بلکه معمولا شما را فقیر نیز میکند. بیشتر مردم در دانشگاه اطلاعات نامرتبط و مهارتهای بلا استفاده به دست میآورند. بهتر است کتاب بخوانید، در کنفرانسها شرکت کنید و یک مربی زندگی یا تجارت استخدام کنید.، که هزینه آنها نیز درصد کمی از کل هزینهای خواهد بود که برای دانشگاه خرج کردهاید. بعلاوه، با این آموزشها چیزهای بیشتری در مورد پول یاد خواهید گرفت.
-
از شر تفکر “یک روز خواهد رسید” خلاص شوید.
بیشتر مردم با تفکر “یک روز خواهد رسید” زندگی میکنند. زمانی که یک خانه خوب میبینند، میگویند: “یک روز من توان خرید این خانه را خواهم داشت.” با این طرز فکر شما از لحاظ احساسی بین خودتان و خرید آن خانه فاصله ایجاد کردهاید و به این معنی است که عزت نفس شما به اندازه کافی رشد نکرده است.
به جای آن بگویید “این خانه از این لحظه به بعد برای من است و برای به دست آوردن آن هر کاری خواهم کرد.” این نگرش این باور را منعکس می کند که به دست آوردن آن خانه (یا هر چیزی مشابه آن) برای شما میسر است. زمانی که در ذهنتان به این باور رسیدید، اگر خواسته شما به اندازه کافی قوی باشد، تمام اعمال شما کمک خواهند کرد تا به خواسته خود برسید.
علاوه بر آن، بیشتر مردم منتظر میمانند تا شرایط خارجی مساعد شود و بعد اقدام کنند: مالیات، فارقالتحصیلی فرزندان، اتمام اقساط ماشین و غیره. این عادت که منتظر رسیدن یک روز خاص باشید به طور قابل ملاحضهای شما را محدود خواهد کرد و شما را از رسیدن به چیزهای خوبی که منتظر شما هستند باز میدارد. فرض کنید که همین حالا همه چیز فراهم است. با این تصور زودتر از آنچه تصورش را بکنید به چیزی که طالب آن هستید خواهید رسید.
-
ثروتمند بودن یک انتخاب است.
تصمیم با شما است که ثروتمند شوید. هیچ کس دیگری نمیتواند به جای شما این تصمیم را بگیرد. با این حال، بیشتر مردم فقط به این دلیل که از توانایی خود برای ثروتمند شدن آگاه نیستند، هرگز چنین تصمیمی نگرفتهاند. آسانترین راه برای تصمیم گیری این است که قبول کنید که به دنبال یک سبک خاصی از زندگی هستید. زمانی که این کار را انجام دادید، باید اهداف خود را توسعه داده و یک طرح اجرایی برای رسیدن به اهداف تعیین کنید.
مردم اغلب به این دلیل نمیتوانند در مورد ثروت تصمیم بگیرند که در عادتهای خود گیر کردهاند. آنها زمان و پول خود را با پرداختن بیش از حد به چیزهای بی ارزش هدر میدهند. چیزهایی مانند مواد مخدر، قمار، خواب زیاد و تفریح و سرگرمی و چیزهای دیگر. این عادتها میتوانند روی ذهن شما سایه افکنده و مانع از درست فکر کردن شوند.
از تصمیم گیری در مورد ثروت نمیتوان فرار کرد. کسانی که این تصمیم را نگیرند در ادامه زندگی دچار سردرگمی خواهند بود. متاسفانه بیشتر مردم (ندانسته) عهد بستهاند که فقیر بمانند، اما با این حال تصمیم خود را گرفتهاند. با تصمیم گیری در مورد ثروت، فقط به دنبال کارهای مفید و سودآور خواهید رفت و در نتیجه کارهای بی سود را حذف خواهید کرد.
-
از کسانی که اشتباه فکر میکنند دوری کنید.
بیشتر مردم باورهای اشتباهی در مورد پول دارند. معلمهای قلابی وجود دارند که به دانش آموزان یاد میدهند که داشتن پول خوب نیست و باعث می شوند که بسیاری از مردم نسبت به ثروتمند بودن احساس گناه کنند. این مفسدان اینگونه نتیجه گیری میکنند که تقریبا تمام پولدارها آدمهای بدی هستند.
وقتی فرد پولداری میبینند، میگویند یک جای کار ایراد دارد چون داشتن این همه پول عادی به نظر نمیرسد. با این حال شما هرگز نباید به خاطر داشتن پول دلسرد شوید. پول چیز خوبی است و هر کسی که به شما میگوید نباید پولدار باشید، احتمالا خودش آدم بی پولی است.
بسیاری اوقات، با داشتن پول میتوانید برای جامعه کارهای مفید بیشتری انجام دهید، و در این فرایند دوستان بیشتری نیز به دست آورید. پول به شما این اجازه را میدهد که خود واقعیتان را بیشتر نشان دهید و اهداف خود را عملی کنید. به جای پیروی کردن از عادتها، رفتارها و فلسفههای دیگران، با دوست شدن با آنهایی که درک درستی از ثروت دارند، مسیر جدیدی را پیدا کنید.
همانطور که به دنبال یک زندگی موفق هستید، از نگرش و رفتار خود نسبت به پول آگاه شوید. در اغلب موارد، میتوانید روی خودتان کار کرده و تغییرات لازم را ایجاد کنید. در نهایت، چون مطالعه کرده و برای بهتر شدن رابطه خود با پول به حقایق عمل کردهاید، ثروتمندتر خواهید شد.
منبع
نظرات