والدین من برای چندین دهه شغلی داشتند که از آن متنفر بودند. آنها بد بخت بودند. تماشای زندگی روزانه من در دوران جوانی دردناک بود و تجربه کردن آن دردناکتر.
به طور ذاتی من با این تفکر بزرگ شدم که هر کاری که در زندگی انجام دادم باید برای من کار درستی بود. باید سرگرم کننده میبود و برای انجام آن پاداش میگرفتم، در غیر اینصورت آن را انجام نمیدادم. هیچ بحثی هم در آن نبود.
حرف هیچ کسی را گوش نمیکردم. هر چیزی را به سختترین روش ممکن یعنی تجربه کردن یاد گرفتم. پایبند بودن به این اصل برای من مفید نیز بود. مسیر شغلی که من انتخاب کردم – همه تصمیات، همه انحرافات، همه گامهایی که در آن مسیر برداشتم – در نهایت برای من بهترین گزینه بود.
سوال این است که، آیا شما هم به همین صورت زندگی میکنید – به گونهای که برای شما بهترین باشد نه برای کس دیگر – یا شما کارهایی را انجام میدهید که دیگران میگویند و به روشی انجام میدهید که آنها میگویند؟ به عبارت دیگر آیا شما آنگونه که خودتان دوست دارید زندگی میکنید یا آنگونه که دیگران میگویند؟
روزانه شما با نصیحتهای ناخواستهای بمباران میشوید که به شما میگویند که بهترین راه زندگی کردن چیست: چگونه موفق شوید و چگونه شکست بخورید. چه ویژگیهایی خوب است و چه ویژگیهایی به شما آسیب میرساند. چرا باید سحر خیز باشید و چرا باید چرت بزنید. چگونه رفتار کنید، چگونه غذا بخورید، چگونه بازدهی بیشتری داشته باشید، چگونه الهام بگیرید و حتی چگونه خوشحال باشید.
از آنجایی که این موضوع میتواند بسیار طاقت فرسا باشد، من میخواهم لطف بزرگی در حق شما بکنم. میخواهم بار بزرگی از شانههای شما بردارم و به شما بگویم که به کدامیک از آن نصیحتها باید گوش کنید و به کدامیک نباید گوش کنید. با این روش، دیگر لازم نیست دوباره در مورد آن فکر کنید. میتوانید روی زندگی خودتان تمرکز کنید و مطمئن باشید که در مسیر درستی قدم برمیدارید.
آمادهاید؟ بسیار خوب. همه آنها را نادیده بگیرید. بله منظور من همه آنها است. دلیل آن بسیار ساده است. تجربه، غرایز و عقل سلیم خودتان شما را از تمام تصمیمات مهم آگاه خواهد کرد. درست است که شما بعضی مواقع به نصیحت کسی که از شما با تجربه تر است نیاز دارید، اما این یک نصیحت ناخواسته نیست. نصیحتی است که شما خودتان خواهان آن هستید.
ببینید، هر کسی که به شما نصیحت ناخواستهای میکند از اینکه شما نصیحت او را بخوانید، بشنوید یا به آن عمل کنید سود میبرد. در مجموع برای آنها سود مند است. به عبارت دیگر دلیل کار آنها منفعت شخصی خودشان است نه منفعت شما. آنها برای سود خودشان اینکار را انجام میدهند نه برای سود شما. پس نمیتوانید به آن نصیحتها اعتماد کنید و به خود آنها نیز نمیتوانید اعتماد کنید.
چیزی که میتوانید به آن اعتماد کنید خودتان است: تجربه خودتان، غریزه خودتان، افکار خودتان، احساسات خودتان و آن نصیحتهایی که خودتان خواهان شنیدن هستید. اینکه زندگی شما چگونه پیش میرود تماما به انتخابهای شما بستگی دارد. این انتخابها و تصمیم ها، همیشه باید در کنترل شما باشند. و این انتخابها شامل کسانی که انتخاب میکنید تا در زمان نیاز به نصیحتهای آنها گوش دهید نیز میشود.
اگر کمی ترسناک به نظر میرسد، بگذارید خیالتان را راحت کنم. شما در حقیقت یک سیستم داخلی برای این قبیل چیزها دارید. سیستم بسیار موثری است که در طول میلیونها سال تکامل پیدا کرده است. این همان سیستمی است که الهامات، غرایز حیاتی و انگیزهها از آن سر چشمه میگیرند. نام آن مغز است. و بواسطه مجموعهای از مکانیزمهای پیچیده، همیشه آماده است تا با استفاده از دانش، تجربه و غرایز شما جوابهایی که مناسب شما باشند را به شما بدهد.
مشکل این است که بسیاری از شما از این سیستم استفاده نمیکنید. به جای اینکه بیرون بزنید و در دنیا تجربه به دست آورید، به احساسات خود گوش دهید و خودتان چیزها را کشف کنید، اجازه میدهید تا کسانی که فقط به فکر خودشان هستند به شما بگویند که چگونه باید زندگی کنید. صادقانه بگویم، این کار دیوانگی است. هر تصمیمی که به این روش بگیرید تصمیم بدی است.
برداشت اشتباه نکنید، اطلاعات میتواند مفید باشد. ارتباطات میتواند خوب باشد. اما اطلاعات و ارتباطات بیش از حد خوب نیست. اگر به دنبال پاسخ یک سوال باشید، به جای اینکه خودتان به آن فکر کنید و آن را تجربه کنید، کار راحت این است که در اینترنت آن را جستجو کنید. وبلاگ و مفاله نوشتن راحت تر است تا اینکه یک گوشهای ساکت بنشینید و به احساسات خود گوش دهید.
بسیار راحت است که به سادگی در گوگل به دنبال آن باشید و به حرف دیگران گوش دهید تا اینکه واقعا خودتان تجربه کنید، فکر کنید و خودتان احساس کنید. واقعا راحتتر است.
هر روز آدمهایی را میبینم که بر اساس چیزی که دیگران به آنها میگویند تصمیمات مهمی برای کار و زندگی شخصی میگیرند. هر روزه مطالب بسیار زیادی را میبینم که در تضاد با همه چیزهایی هستند که من تجربه کردهام، یاد گرفتهام و تشخیص دادهام که درست هستند. و هر روز برای شماهایی که، به جای اینکه خودتان زندگی کنید از یاوهگویی های دیگران پیروی میکنید، احساس نگرانی میکنم.
منبع
نظرات