عادت ها و رفتارهانگرش

چرا در لحظه زندگی کردن سخت است؟

0

قو

در لحظه زندگی کنید و امروز را غنیمت بشمارید. این دو جمله احتمالا کلیشه‌ای‌ترین جملات برای کنار آمدن با غم و اندوه است. از فیلسوفان عصر جدید تا معنویت بودایی تا روانشناسی مدرن به ما می‌گویند پشیمانی از گذشته و نگرانی در مورد آینده را کنار گذاشته و سعی کنیم بیشترین بهره را از زمان حال ببریم. به نظر یک امر بدیهی است. در واقع تمام جانداران به غیر از انسان بدون اینکه خودشان آگاه باشند همیشه اینکار را انجام می‌دهند. اما دقیقا همین آگاهی است که انسان را از دیگر گونه‌های جانداران متمایز می‌کند و زندگی کردن در زمان حال را برایمان مشکل می‌کند.

روانشناسی انسان به طور تکاملی به زندگی در گذشته و آینده گره خورده است. گونه‌های دیگر جانداران غرایز و عکس‌العمل‌های غیر ارادی دارند که برای بقا به آنها کمک می‌کنند، اما بقای انسان به شدت به یادگیری و برنامه‌ریزی وابسته است. شما بدون اینکه در گذشته زندگی کنید نمی‌توانید چیزی یاد بگیرید و بدون زندگی کردن در آینده نیز نمی‌توانید برای آینده خود برنامه ریزی کنید. برای مثال، حس پشیمانی که با استفاده کردن از بازتاب اتفاقات گذشته باعث به وجود آمدن احساس بدبختی در انسان می‌شود، یک مکانیزم ضروری برای یادگیری از اشتباهات گذشته و جلوگیری از تکرار آنها است. ترس از آینده نیز به همین ترتیب به ما انگیزه می‌دهد کاری که در حال حاضر ناخوشآیند است را انجام دهیم تا در آینده مزایای بیشماری نصیبمان شود؛ بدون این ترس ما به دنبال آموزش نمی‌رفتیم و یا برای آینده خود سرمایه‌گذاری نمی‌کردیم، ما نمی‌توانستیم مسئولیت سلامتی خود را به گردن بگیریم، ما حتی غذا ذخیره نمی‌کردیم. خیلی راحت تا حدی که دوست داشتیم می‌خوردیم و هر چه باقی می‌ماند را دور می‌ریختیم.

دلیل دیگری که زندگی کردن در زمان حال را برایمان سخت می‌کند این است که “هوش شناختی” ما وجود چیزی به نام زمان حال را انکار می‌کند. ذهن ما زمان را به شکل یک فرایند خطی پیوسته می‌بیند. چون پیوسته است، هر میلی ثانیه‌ای قبل از زمان حال گذشته به حساب می‌آید و هر میلی ثانیه‌ای بعد از آن آینده محسوب می‌شود.

با این حال حتما باید حقایقی در “زندگی در زمان حال” نهفته باشد که در تمام دنیا به عنوان یک استراتژی موثر برای مقابله با غم و اندوه توصیه شده است. در واقع مدارکی که از تحقیقات به دست آمده است نشان می‌دهند افرادی که توانایی دور انداختن افکار مربوط به گذشته و آینده را دارند معمولا خوشحال‌تر هستند.

آیا می‌توان تمایل ما به تمرکز روی گذشته و آینده را فریب داد تا مدت زمانی که به عنوان زمان حال در نظر می‌گیرد را بیشتر کند؟ به نظر من می‌توان. یک استراتژی این است که به این حقیقت اذعان کنیم که “من” امروز دقیقا همان شخصی نیستم که دیروز بودم و یا فردا خواهم بود، به این دلیل که ما به مرور زمان و با گذر عمر تغییر کرده و شخصیت ما تکمیل می‌شود، در نتیجه در مراحل مختلف عمر “من‌های” متفاوتی خواهیم داشت. این قضیه خیال و توهم نیست بلکه واقعیت است. اگر “من” مجموع خاطرات، خواسته‌ها، افکار و احساسات خودم باشم، بنابراین بسیار واضح است که “من” امروز بسیار متفاوت‌تر از “من” بیست سال پیش است، و چه کسی می‌داند بیست سال بعد چه شخصی خواهد بود. این واقعیت زمانی برای ما آشکارتر می‌شود که به عکس‌هایی که سالهای بسیار دور از خودمان گرفته‌ایم نگاه کنیم. کسانی که در طول زندگی بحران‌های بزرگی را پشت سر گذاشته‌اند راحت‌تر از دیگران به این موضوع اعتراف خواهند کرد.

در حالی که الگوی چند شخصی ممکن است برای عده‌ای ترسناک به نظر بیاید در واقع بسیار دلگرم کننده است. چون حاکی از این است که ما باید افسوس گذشته را نخورده و از آینده نترسیم. “من” گذشته و آینده اشخاص کاملا غریبه‌ای نیستند. آنها در حقیقت از بستگان ما هستند اما خود ما نیستند. و در حالی که بستگان برای ما مهم هستند، خودمان بسیار مهم‌تر هستیم. من ممکن است خودم را به خاطر اشتباهاتی که در گذشته انجام داده‌ام و زندگی الان مرا تحت تاثیر گذاشته است سرزنش کنم، اما اگر احساس مضر پشیمانی زیاد باشد منجر به پوچی می‌شود. ممکن است نگران این باشم که “من” چند سال بعد چگونه با مشکلات کنار خواهد آمد، اما واقعا نمی‌توانم پی ببرم او چه حسی به شرایط جدیدش خواهد داشت. چون او من نیست.

الگوی چند شخصی به ما دلگرمی می‌دهد تا کاری را انجام دهیم که در آن مهارت داریم: اینکه واقعا خودخواه باشیم و به خود واقعی‌مان اهمیت دهیم، کسی که در همین لحظه در حال زندگی کردن است.

منبع



https://www.psychologytoday.com/blog/feeling-smart/201609/why-is-it-hard-live-the-moment?collection=1094158

نظرات

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *