سناریو ۱: صدای موبایل شما بلند میشود. با سرعت نور گوشی خود را از جیبتان درآورده و آن را نگاه میکنید. ایمیل آمده است؟ در فیسبوک اتفاقی افتاده است؟ پیامک است؟ یا شما توهم زدهاید؟
سناریو ۲: چند دقیقه قبل به گوشی خود نگاه کردید. الان در صف سینما ایستادهاید. گوشی خود را درآورده و دوباره آن را نگاه میکنید که پیامی آمده است یا نه. با اینکه نه صدایی از آن درآمده، نه ویبره داشته نه پشتک و وارو زده است.
سناریو ۳: چند لحظه قبل یک متن در فیسبوک گذاشتید و با اینکه کسی به پست شما واکنشی نشان نداده است، منظور لایک، نظر و یا هر چیزی، وارد فیسبوک شده و آخرین پستها را چک میکنید. متوجه میشوید که بهترین دوست دوران دبیرستان شما یک عکس از آخرین مسافرتش به جزایر قناری گذاشته است (چون ترکیه این روزها خطرناک است همه به جزایر قناری میروند) و از اینکه اولین نفری هستید که عکس او را لایک میکنید خوشحال میشوید.
سناریو ۴: با چند نفر از دوستان برای شام بیرون رفتهاید و قرار گذاشتهاید که همه افراد گوشیهای خود را بیصدا کرده و در جیبشان بگذارند. بعد از خوردن پیش غذا بلند شده و به دستشویی میروید(حتی اگر نیازی به دستشویی رفتن نداشته باشید). به محض وارد شدن به دستشویی گوشی خود را درآورده و نگاهی به نتایج فوتبال یا ایمیل یا هر چیز دیگر میاندازید. (این مورد برای خارجی ها امکان پذیر است. چون در دستشویی ایرانی درآوردن گوشی از جیب و کار کردن با آن سخت است. هر چند آدمهایی را می شناسم که با همت زیاد به این سختی غلبه میکنند.) با کمی دقت متوجه میشوید که بقیه افرادی که به دستشویی آمدهاند نیز همین کار را میکنند.
من مردم را زیاد را تماشا میکنم و متوجه شدهام که ما بیشتر از اینکه به دنیای اطراف و آدمهای درون آن نگاه کنیم به گوشی تلفن همراه خود نگاه میکنیم.
در تحقیقی که اخیرا انجام شد، من و همکارانم از ۲۱۶ دانشجوی لیسانس خواستیم از اپلیکشنی استفاده کنند که تعداد دفعاتی که در طول روز قفل گوشی خود را باز میکردند را شمارش کرده و مدت زمان کار با آن را نیز محاسبه میکرد. به طور متوسط دانشجویان (دانشجویانی که ما انتخاب کردیم سنشان بیشتر از حد معمول بود. متوسط سن آنها ۲۵ سال بود در حالی که معمولا دانشجویان لیسانس ۲۰ ساله هستند.) تقریبا ۶۰ بار قفل گوشی خود را باز کرده بودند و هر دفعه به طور متوسط ۴ دقیقه با آن کار کرده بودند. در مجموع گوشی آنها ۴ ساعت در روز استفاده شده بود. این زمان فقط برای گوشی تلفن همراه بود و مدت زمان استفاده از لپ تاپ، تبلت و دیگر وسایل لحاظ نشده است.
آنها با گوشی خود چه کار میکنند؟ بیشتر وقت خود را صرف ارتباطات مجازی میکنند. مانند پیامک دادن، خواندن یا گذاشتن پست در شبکههای اجتماعی، کار با ایمیل یا هر برنامهای که با آن بتوان با دیگران ارتباط برقرار کرد.
پاوولف صدای زندگ را با غذا همراه کرد و ما ظاهرا در حال گره زدن ارتباطات انسانی با گوشی تلفن همراه هستیم. ممکن است بزاق ترشح نکنیم اما مغز ما حتما به آلارمهای درونی و بیرونی عکسالعمل نشان خواهد داد.
من از سال ۱۹۸۴ در حال مطالعه “روانشناسی تکنولوژی هستم” و میخواهم به شما بگوییم که ما یک شبه به سگ پاوولف تبدیل نشدیم.در طول یک یا دو دهه گذشته و از زمان همه گیر شدن تلفنهای هوشمند، به جای اینکه به دنیای اطراف خود توجه کنیم، لحظه به لحظه مدت زمان بیشتری صرف نگاه کردن به صفحه کوچک گوشی هوشمند خود میکنیم. وسیلهای که در همه جا حضور دارد. افسر پلیس در حال راهنمایی کردن رانندگان است و هر از گاهی گوشی خود را نیز نگاه میکند. باغبان در حل کوتاه کردن چمن است و در عین حال گوشی خود را روی دستگاه چمن زنی جا سازی کرده است تا بتواند صفحه آن را ببیند. کارمند بانک به محض بلند شدن مشتری و قبل از آمدن مشتری بعدی گوشی خود را نگاه میکند. وجود چهار آدم بالغ دور میز رستوران به معنی وجود چهار گوشی تلفن همراه (و حتی بیشتر) روی میز رستوران است. میز شام خانه نیز معمولا خالی از گوشی تلفن همراه نیست. اما این اتفاق به محض اختراع تلفن همراه رخ نداد. ما آهسته آهسته استفاده از تلفن همراه را زیاد کردیم و اکنون در سال ۲۰۱۶ گوشی تلفن همراه به ارزشمندترین دارایی ما تبدیل شده است. بیشتر مردم تمام مدت روز از آن استفاده میکنند و در هنگام خواب نیز آن را از خودشان دور نمیکنند. فاصله ما از گوشی تلفن همراه معمولا از چند سانتیمتر بیشتر نمیشود. بعضی از مردم طوری به گوشی تلفن همراه خود اهمیت میدهند که حتی به فرزندان خود نیز اینگونه اهمیت ندادهاند.
یک روز دو حادثه برای من رخ داد که بیشتر متوجه شدم چه اتفاقی برای من افتاده و در حال افتادن است. همچنین متوجه شدم که بیشتر زمان خود را با سر پایین در دنیا زندگی میکنم. حادثه اول این بود که در حیاط دانشکده در حال رفتن بودم و همزمان متنی را در آیفون خود میخواندم. تصمیم گرفتم از بین چمنها میانبر بزنم که بوووم. داخل یک گودال پر از لجن و کود حیوانی افتادم و تا چند سانت از شلوارم نیز کثیف شد. تمام طول روز بوی گوسفند میدادم. در حادثه دوم در اتاق خواب خانه مشغول صحبت با تلفن بودم سپس گوشی تلفن همراه را برداشته و به دفتر کار نامزدم رفتم. بعد از کمی صحبت کردن با او متوجه شدم گوشی نیست. مشکلی نبود. احتمالا در خانه جا گذاشته بودم. نه در خانه نیز نبود. نامزدم شماره من را گرفت اما صدایی نیامد. در این لحظه متوجه شدم که کف دستهای من شروع به عرق کردن کردند، قلبم تندتر میزد و در حال عصبی شدن بودم. بعد از ۱۵ دقیقه عصبی بودن، کاملا تصادفی متوجه شدم که گوشی من از جیبم بیرون افتاده و زیر لحاف رفته است و چون از شب قبل صدای آن را خاموش کرده بودم، وقتی نامزدم به آن زنگ زد صدایی از آن در نیامد.
متاسفانه باید بگویم تمام اینها علائم یک نوع بیماری عصبی هستند. در تحقیق دیگری که در آزمایشگاه انجام دادیم سعی کردیم متوجه شویم اضطراب چگونه باعث میشود شما در موقعیتهای خاص از گوشی هوشمند خود استفاده کنید و اینکار چگونه برنامه ریزی شما را به هم میریزد. بعضی از اینها “اضطرابهای منتشر شونده” هستند و ما متوجه شدیم اگر گوشی تلفن شما را بگیریم و دور از دسترس شما نگه داریم و شما از آن دسته افرادی باشید که در بیشتر طول روز از گوشی خود زیاد استفاده میکنند، در کمتر از ۱۰ دقیقه اضطراب به سراغ شما خواهد آمد و تا زمانی که گوشی شما را پس ندادهایم اضطراب شما لحظه به لحظه بیشتر خواهد شد.
همچنین نوع خاصی از اضطراب را مورد مطالعه قرار دادیم که با این حس شما که نیاز دارید مرتب گوشی خود را نگاه کنید ارتباط داشت و اگر به دفعاتی که دوست دارید نتوانید گوشی خود را چک کنید، مضطرب میشوید. این شبیه چیزی است که “ترس از گم کردن” نامیده میشود اما واقعا ترس نیست. به طور فیزیولوژیکی شبیه “اضطراب تکنولوژیکی” ارتقا یافته است و تا زمانی که شما چیزی که باعث این اضطراب شده است را چک نکنید، آرام نخواهید شد. بعد از آرام شدن دوباره شروع به افزایش خواهد که و تا زمان چک کردن دوباره بالا خواهد رفت و این فرایند به طور مداوم تکرار میشود.
اضطراب تنها دلیلی نیست که باعث میشود مانند سگ پاوولف رفتار کنیم. در کتابی که اخیرا با همکاری آدام گزایلی (Adam Gazzaley) با نام “ذهن پریشان: مغزهای عهد باستان در دنیای تکنولوژیهای پیشرفته (he Distracted Mind: Ancient Brains in a High-Tech World)” منتشر کردیم، مسائل بیشتری که باعث فکر کردن به چیزهای مختلف و حواس پرتی می شوند را بررسی کردیم. مسائلی مانند حضور تکنولوژی و سهل الوصول بودن آن در هر جایی که میرویم، ضعف مهارتهای تصمیم سازی فراشناختی ما که منجر به حواس پرتی میشود و در نهایت چیزی که ما به آن “سر رفتن حوصله” میگوییم.
مورد آخری چیز جالبی است. به این دلیل که سر رفتن حوصله برای مغز ما مهم است. سر رفتن حوصله مغز ما را به “حالت پیش فرض شبکه (Default Mode Network)” می برد که میتواند منجر به بروز افکار منحصر به فرد، خلاقیت و افکار خوب شود. با این حال ما حتی اجازه نمیدهیم حوصلهمان سر برود. وقتی کار مهمی برای انجام دادن نداریم این کار را انجام دهید: ساعت خود را برای ۱۵ دقیقه بعد کوک کنید. سپس یک گوشه نشسته و به بالا خیره شوید. حدس میزنم که این ۱۵ دقیقه چند ساعت به نظر خواهد آمد. در مطالعهای که داشتم متوجه شدم که هیچ تحقیق دورهای (تحقیقی که در آن یک گروه از افراد را چندین بار و با فاصله زمانی مشخص مورد مطالعه قرار میدهند) در مورد سر رفتن حوصله انجام نشده است. به اعتقاد من میزان تحمل ما برای سر رفتن حوصله پایین آمده است و به همان نسبت مقبولیت گوشیهای هوشنمد بالا رفته است. با احتساب اینکه میزان نفوذ گوشیهای هوشمند به بیش از ۸۰ درصد رسیده است، میتوان نتیجه گرفت که آستانه تحمل ما در سر رفتن حوصله به کمترین حد خود رسیده است.
من چندین مقاله در سایت Psychology Today در مورد برطرف کردن واکنش ناخودآگاه به مزاحمتهای دنیای تکنولوژی منتشر کردهام. در اینجا به چند مورد اشاره میکنم.
-
سعی کنید آهسته آهسته خودتان را عادت دهید تا اتوماتیک وار به آلارمهای گوشی خود واکنش نشان ندهید، مخصوصا زمانی که روی چیزی کار میکنید که نیاز به تمرکز بالا دارد. اول از همه، اگر با کامپیوتر کار میکنید تمام برنامه ها و صفحات اینترنتی که برای کارتان به آنها نیاز ندارید را ببندید. واقعا آنها را ببندید. آنها را پایین ندهید (minimize). چون هنوز در دید هستند و میتوانند حواس شما را پرت کنند. دوم، با فرض اینکه گوشی هوشمند شما در نزدیکی شما قرار دارد (که همیشه همینطور است)، آن را برای ۱۵ دقیقه بعد کوک مرده در حالت بی صدا قرار دهید. مطلقا بی صدا و حتی ویبره هم نداشته باشد. صفحه آن را رو به پایین گذاشته و در جایی قرار دهید که در دید شما باشد. با اینکار شما هیچ آلارمی را نخواهید دید. اما گوشی تلفن شما محرکی خواهد بود که به شما میگوید در کمتر از ۱۵ دقیقه آینده آن را چک خواهید کرد. وقتی زنگ آن به صدا در آمد گوشی خود را برداشته و هر برنامه و شبکه اجتماعی و هر چیزی را که دوست دارید را فقط برای یک دقیقه چک کنید. سپس این روال را تکرار کنید. زمانی که توانستید با ۱۵ دقیقه کنار بیاید و به آن عادت کردید، مدت آن را بیشتر کنید. ۲۰، ۲۵، ۳۰ دقیقه و حتی بیشتر. بعد از مدتی متوجه خواهید شد که ذهن شما با این فرایند تطبیق پیدا کرده است. هر چند که شما فقط یک یا دو دقیقه با گوشی کار میکنید.
-
به جای اینکه پیامهای خود را موقع شنیدن آلارم گوشی چک کنید، آنها را بر اساس زمانبندی چک کنید. به همه دوستان، خانواده و همکاران اطلاع دهید که هر ۳۰ دقیقه (یا هر زمانی که برای شما مناسب است) پیامهای خود را نگاه خواهید کرد. به آنها قول دهید که در اسرع وقت به آنها جواب خواهید داد و فقط برای بالا بردن تمرکز خود این زمانبندی را اجرا میکنید. در همه دستگاهها اعم از موبایل، تبلت، لپ تاپ و غیره از حساب ایمیل خود خارج شوید و همه آلارمها اعم از سمعی، بصری و حرکتی را در تمام اپلیکشنها خاموش کنید. ساعت خود را برای ۳۰ دقیقه بعد کوک کنید و پیامک ها، شبکههای اجتماعی و ایمیل خود را وقتی ساعت زنگ خورد چک کنید.
-
هر بار بیشتر از ۹۰ دقیقه با تکنولوژی کار نکنید. بعد از ۹۰ دقیقه یک استراحت ۱۰ دقیقهای به خودتان بدهید و یک کار غیر تکنولوژیکی انجام دهید تا مغزتان استراحت کرده و تجدید قوا کند. قدم زدن در طبیعت گزینه بسیار خوبی است. نواختن یک ساز موسیقی، مدیتیشن، ورزش، گوش دادن به موسیقی و یک دوش آب داغ نیز جواب میدهد. خودتان میدانید چه چیزی مغز شما را آرام میکند. بیشتر از ۱۰ دقیقه زمان نخواهد برد.
-
استفاده از تکنولوژی در شب، خواب و تمام فرایندهایی که در زمان خواب رخ میدهند را نابود میکند. یک ساعت قبل از خواب، به گوشی تلفن همراه، تبلت و غیره از نزدیک نگاه نکنید. سعی کنید ذهن خود را آرام کنید. برای اینکار میتوانید کتاب بخوانید، تلویزیون تماشا کنید (البته به شرط اینکه چیزی که تماشا میکنید هیجان انگیز و فکری نباشد و نیاز به پردازش مغزی زیاد نداشته باشد) و یا موسیقی گوش دهید(ترجیحا موسیقی جدید نباشد تا نیاز به تمرکز حواس و توجه نداشته باشد).
نتیجه
هیچ کس ما را مجبور نکرده است تا به سرعت به آلارمها و پیامها پاسخ دهیم. اگر برای صبور بودن تمرین کنید و آلارمها را بلافاصله چک نکنید، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که اضطراب و نیاز روانی شما برای چک کردن آلارمها کم شده و در نهایت این شما هستید که تکنولوژی را کنترل میکند نه تکنولوژی شما را.
منبع
نظرات