اخیرا با وید آیرلی (Wade Eyerly) مدیر عامل شرکت هواپیمایی بیکن (Beacon) مصاحبه ای داشتم. او در این مصاحبه جالب ترین نگرشی که در مورد فرهنگ شنیده بودم را بیان کرد: “ما معمولا به کار دیگران مانند منویی نگاه میکنیم که هیچ قیمتی در آن نوشته نشده است. ما فکر میکنیم کاری که دیگران برای ما انجام میدهند مانند سلف سرویسی است که هزینه آن را قبلا پرداخت کردهایم.”
او یه فرهنگی اشاره میکرد که در آن کارمندان مانند حالت خلبان اتوماتیک کار کرده و از احساسات دیگران استفاده کرده و از آنها بیگاری میکشند. احترام، قدردانی و حق شناسی، شفافیت و خلاقیت در بهترین فرهنگ ها نفوذ دارند. این موضوع در مورد رشد و پیشرفت شرکت ها سختتر است. کسب و کارهای نوپا در ابتدا با فرهنگ ارزش محور شروع به کار میکنند – فرهنگی که در آن همه کار میکنند تا از بنیانگذار شرکت حمایت کنند – و در ادامه به سمت فرهنگ قانون محوری حرکت میکنند که همه چیز توسط فرایند ها و روندها کنترل میشوند.
برای اینکه کسب و کارها پیشرفت کنند، تراکنش های بیشتری باید به صورت خودکار انجام شوند. از یک سو متمایل شدن بیش از حد به سمت قانون محور بودن باعث سخت و خشک شدن شرکت میشود و کارکنان کارها را بر اساس عادتی انجام میدهند که هیچ احساسی در آن وجود ندارد. از طرف دیگر در یک سازمانی که صرفا ارزش محور هستند کارکنان زمان زیادی را صرف مشخص کردن نحوه کنترل کردن شرایط میکنند و در نتیجه کار سازمان مختل میشود.
سوال اینجاست که مدیران و رهبران چگونه میتوانند هم از راندمان خوب فرهنگ قانون محور استفاده کنند و هم انعطاف پذیری فرهنگ ارزش محور را به خدمت بگیرند؟ بهترین روش متعادل کردن این مسابقه طناب کشی این است که کاری کنید که کارکنان احساس کنند محترم هستند، امنیت دارند، مورد اعتماد هستند، همتراز هستند و با آنها با انصاف رفتار میشود. برای این کار روشهای زیر را به کار برید.
-
ارزشهایی برای هدایت کردن رفتار ها ایجاد کنید و همواره به آنها متعهد باشید.
در یک فرهنگ با بازدهی بالا ارزش ها بسیار حیاتی هستند، در حالی که بوجود آورنده وفاداری هستند، استقلال را نیز ترویج میدهند. برای اینکه ارزش ها تاثیر گذار باشند، باید با باورهای منحصر به فرد مدیر هم راستا باشند. همه باید نگرش مدیر را درک کنند و چیزی که او به آن باور دارد باید در کارهای روزمره اولویت داشته باشد. با این روش به احتمال زیاد کارکنان تصمیم هایی را خواهند گرفت که مدیر باید میگرفت.
همچنین برای ارائه راهنمایی های لازم در تصمیم گیری ها، ارزش ها باید رفتاری باشند. برای مثال “صداقت” به عنوان یک ارزش لزوما کمکی به کارکنان در تصمیم گیری های عملی و روزانه نمیکند. همه انتظار دارند که مردم صداقت داشته باشند. در یکی از شرکتهای سابق من، ارزشهای مستند شده ما مانند “ما همانند صاحبان شرکت عمل خواهیم کرد و مسئولیت پذیر خواهیم بود ” و “تجارت با ما آسان است” به اندازه کافی مشخص بودند تا تصمیم گیری ها را آسان کنند.
در نهایت تداوم داشتن کلید اصلی است. در مواقعی که اوضاع خوب است متعهد بودن به ارزشها آسان است. اما زمانی که شرایط سخت میشود بسیاری از مدیران ارزشهای اولیه را فراموش میکنند و یا به صورت انتخابی به آنها عمل میکنند. مزایای داشتن ارزشهای قوی و شفاف فقط زمانی قابل درک خواهد بود که در همه تصمیم ها تاثیر گذار باشند نه در بعضی از آنها.
-
به کار کنان اجازه قانون گذاری بدهید.
برای اینکه کارکنان را تشویق کنید تا موثرتر کار کنند، به آنها اجازه قانون گذاری بدهید. افراد نه تنها باید توانایی قانون گذاری داشته باشند بلکه باید بتوانند بر اساس تغییراتی که در کسب و کار به وجود میآید قوانین را نیز تغییر دهند. این به ایجاد یک فرهنگ مسئولیت پذیری و وفق پذیری کمک می کند و باعث کاهش موقعیت هایی میشود که در آنها کارکنان بدون فکر کردن فقط از قوانین مدیر پیروی میکنند.
نکته اساسی این است که کارکنان از یک منظر بزرگتر و با جزئیات بیشتر ماهیت و دلیل کاری که انجام میدهند را درک کنند و این منظر باید نشان دهنده چرایی نیاز به یک دیدگاه و هدف باشد. این موضوع برای پرورش دادن و انگیزه دادن به کارکنان خلاق، نوآور و پر بازده حیاتی است.
قوانین مدیر از دیکته کردن روال ها به رهبری کردن کارکنان به سمت اهداف و ارزشهای شرکت تغییر میکند. همچنین مدیران اطمینان حاصل میکنند که تیم تحت مدیریت آنها در راستای رسیدن به اهداف سطح بالاتر تلاش میکنند.
-
سیاستهای سازمانی را با ارزشها تنظیم کنید.
روالها و سیاستهای سازمان در طول سالها یکی یکی روی هم انباشته میشوند. مدیران چه به وجود آورنده آنها باشند یا نباشند، نسبت به آنها مسئولند. موقعیت هایی را که سیاست ها با ارزشها هم راستا نیستند را پیدا کنید. در مورد همه روش های انجام کارها تحقیق کنید، مخصوصا اگر کسی در مورد چرایی پیروی از یک قانون خاص چیزی نمی داند.
-
محیط کاری شفافی ایجاد کنید.
شفافیت نشان و نماد بیشتر فرهنگهای پر بازده است. کارکنان باید به همه اطلاعاتی که ممکن است به آنها در بهتر کار کردن، همکاری با دیگران و خلاقتر بودن کمک کند، دسترسی داشته باشند. اینکه کارکنان در شرایط مختلف بوسیله ارزشها هدایت میشوند یا روال ها، آنهایی که اطلاعات بیشتری دارند در رسیدن به اهداف شرکت مشارکت بهتری دارند.
بهرهوری و خلاقیت. پیش بینی و انعطاف پذیری. مدیران باید بدانند با توجه به رشد و تغییر کسب و کار، چه موقع و چگونه هر کدام از اینها را در فرهنگ و کارهای شرکت وارد کنند.
منبع:
نظرات