وقتی در سال ۲۰۱۰ با مدرک لیسانس در رشته زبان انگلیسی فارغالتحصیل شدم آرزوهای بزرگی داشتم…و مسلما هیچ سابقه کاری نداشتم. میخواستم نویسنده شوم، اما هیچ چیز چاپ شدهای از خودم نداشتم. همانطور که میتوانید حدس بزنید چند سال بعد خیلی خوب نبود. از سال ۲۰۱۰ به بعد:
-
سه بار اخراج شده بودم. در مجموع ۱۳ ماه.
-
در هیچ کار تمام وقتی نتوانستنم بیشتر از ۱ سال دوام داشته باشم.
-
سه بار شغل خود را از دست دادم. یکبار اخراج شدم و یکبار هم خودم بیرون آمدم.
در حالی که بیشتر دوستان من با حقوق کافی استخدام شده بودند، من با پدر و مادرم زندگی میکردم و به شدت دنبال شغل آزاد بودم. وقتی در نهایت یک شغل خوب پیدا کردم، نمی توانستم باور کنم. آنقدر خوب بود که به نظر یک جای کار ایراد داشت. همینطور هم بود. بعد از ۶ ماه به دلیل اینکه کارمند افتضاحی بودم از کار اخراج شدم.
بعد از آن من ۵ کار انجام دادم که زندگی من را متحول کرد. در طول ۲ ماه، بیشتر از ۵۰ ساعت در هفته برای مشتریان خودم کار میکردم و درآمد کافی داشتم — بیشتر از دو برابر حقوق قبلی. امروز کمتر از یک سال از آن قضیه میگذرد و من بیشتر از سه برابر از حقوق قبلی خود درآمد دارم.
حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ من مجبور نبودم برای اینکار کوه جابجا کنم. فقط باید چند عادت جدید یاد میگرفتم. در اینجا به ۵ چیزی اشاره میکنم که بلافاصله بعد از آخرین اخراج خود انجام دادم:
-
یاد گرفتم چگونه بفروشم.
بیشتر مردم تفکر تجاری ندارند و من هم استثنا نبودم. به جای اینکه زمان خود را صرف این کنم که یاد بگیرم چگونه سرویسهای خود را بفروشم – و اینکه چگونه سرویسهای مشتریان را بفروشم – به این نتیجه رسیدم که می توانم با کمک گرفتن از اعتبار و استعداد خودم می توانم به راهم ادامه دهم. اشتباه بود.
دانیل پینک (Daniel Pink) نویسنده مطالب تجاری میگوید که در جامعه امروز که مردم ارتباطات زیادی با یکدیگر دارند، همه ما به نوبه خود فروشنده هستیم. به عبارت دیگر اگر فروشندگی ندانید خودتان را ارزان خواهید فروخت.
-
روزی یک ساعت صرف کسب و کار جدید کردم.
بعد از اینکه پوشه ایمیل های ارسالی را نگاه کردم، متوجه شدم که دیگران به آن دسته از ایمیلهای من پاسخ دادهاند که مختصر و مفید بودند. بنابراین برای هر شغلی یک قالب ایمیل اختصاصی درست کردم.
سیستمی که طراحی کرده بودم مثل ساعت کار میکرد. الان به ازای هر ۵ رزومهای که ارسال میکنم، یک یا دو جواب دریافت میکنم و هر روز به طور مرتب برای شغل های جدید تقاضا میدهم. حتی برای ایمیلهای داخلی لینکداین (LinkedIn) نیز از همان قالبها استفاده میکنم.
-
نرخ ساعتی را خودم مشخص میکنم.
فرض کنیم که شما به عنوان یک مشاور کار میکنید و ماهی ۲ میلیون و یا به عبارت دیگر ساعتی ۱۱,۳۶۳ تومان درآمد دارید. با فرض اینکه سالی ۲۰ درصد به حقوق شما اضافه شود، بعد از ۵ سال حقوق سالانه شما تقریبا ۵۰ میلیون و یا ساعتی ۲۳۵۰۰ تومان در سال خواهد شد. بد نیست اما آنقدر ها هم که انتظار دارید خوب نخواهد بود.
حال تصور کنید که از شغل خود استعفا دهید و به “شغل آزاد” روی آورید. در سال اول تصمیم میگیرید نرخ کار شما ساعتی ۲۵۰۰۰ باشد تا ببینید میتوانید مشتری جذب کنید یا خیر. موفق میشوید. سال بعد ۳۵۰۰۰ تومان در نظر میگیرید. اگر به همین صورت ادامه دهید بعد از ۵ سال می توانید ساعتی ۶۵۰۰۰ تومان در سال درآمد داشته باشید.اگر مطمئن هستید که میتوانید سرویسهای خوبی ارائه دهید چرا نباید درآمد خوبی داشته باشید؟
-
مشتریان بد را رد کردم.
زمانی که برای یک شرکت کار میکنید چیزی به اسم مشتری بد وجود ندارد — مگر اینکه مدیر فروش بگوید. اما همانطور که همه ما میدانیم مشتریان بد واقعا وجود دارند.
برای کسب و کارهایی که مشتریان آن دیگر بنگاههای تجاری هستند، هر مشتری بد مانند میخی بر تابوت است. زمانی که شما ۱۰ تا ۲۰ مشتری دارید، نمیتوانید ۸۰ درصد زمان خود را برای تعداد کمی از مشتریان بد قلقی بگذارید که فقط ۲۰ درصد درآمد شما را تامین میکنند. به عبارت دیگر فقط با مشتریان خوبی کار کنید که قیمت خدمات شما را با علاقه پرداخت میکنند.
-
تصمیم گرفتم کاری را انجام دهم که دوست دارم.
مردم همیشه در مورد این بحث میکنند که شما باید کاری که دوست دارید را انجام دهید یا کاری که با آن بتوانید مخارج را تامین کنید. مگر ما مجبوریم در مورد این موضوع تصمیم بگیریم؟ امیدوارم مجبور نباشیم.
اگر شما واقعا باور دارید که “هیچ کس شغل خود را دوست ندارد”، شما جزو آن دسته افرادی هستید که باورهای خود را نابود میکنند. “شغل” شما چیزی است که بیشتر از ۸ ساعت در روز و ۵ یا ۶ روز در هفته وقت شما را میگیرد. تا زمانی که بازنشسته شوید. پس چرا باید بین علاقه و منفعت یکی را انتخاب کنیم؟ کاری را انجام دهید که هم دوست دارید و هم بتوانید با درآمد آن مخارج را تامین کنید. این دو مسیر روی هم یک بعلاوه را تشکیل میدهند.
این بستگی به شما دارد تا بتوانید محل تلاقی این دو مسیر را پیدا کنید. در گوگل مپ نقشهای برای آن وجود ندارد.
منبع
نظرات