بسیاری از مردم احساس میکنند که برای کارآفرین بودن به اندازه کافی باهوش نیستند، هر چند که مدرک قانع کنندهای وجود ندارد که نشان دهد آی کیو (IQ) بالا پیش نیاز کارآفرین بودن است. همه ما کسب و کارهای موفقی را سراغ داریم که توسط کارآفرینان تازه کار راهاندازی شدهاند. کارآفرینانی که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده بودند. همچنین منابع و آمارهای زیادی وجود دارند که نشان میدهند در اغلب موارد “بچه های کف بازار” (افراد با تجربه) نسبت به “خورههای کتاب” (افراد باهوش) برتری دارند.
دیدگاه دیگر این است که انواع مختلفی از هوش وجود دارد، و همه ما در بعضی از آنها قوی هستیم و در بعضی دیگر ضعیف. ظاهرا بیشتر کارآفرینان موفق آنهایی هستند که دامنه وسیعی از علاقمندی ها، مهارتها و تجربه ها (بچه های کف بازار) دارند. با این حال در هر کدام از دامنه های ذکر شده عمق داشتن مهم نیست.
در اینجا تعاریف اولیه ۸ نوع هوشی ارائه شده است که بیشتر توانایی های یک انسان را پوشش میدهند. من آنها را از دید خودم بر اساس میزان کاربرد آنها در کارآفرینی اولویت بندی کردهام:
-
هوش استفاده از کلمات (هوش زبانی)
کسانی که هوش زبانی بالایی دارند مهارت خوبی در استفاده از کلمات و زبانها از خود نشان میدهند. آنها معمولا در ارائه نظرات، خواندن، نوشتن و تعریف کردن داستان ها خوب هستند. کارآفرینان خوب برای هدایت تیم تحت رهبری خود، فروختن محصولات و خدمات به مشتریان و سرمایه گذاران و نوشتن طرح کسب و کار، به این مهارتها نیاز دارند.
-
هوش درک کردن دیگران (هوش درون فردی)
این ویژگی ها تجسمی از مهارتهای اجتماعی هستند. کارآفرینانی که مهارتهای اجتماعی بالایی دارند با دیگران بهتر تعامل دارند. آنها میتوانند احساسات، انگیزهها و حالات دیگران را درک کنند و در مذاکره با آنها و درخواست کمک از آنها موثرتر عمل کنند. آنها عاشق کار با دیگران هستند.
-
هوش درک خود (هوش درونی)
هوش درونی یعنی داشتن توانایی درک نقاط قوت و ضعف و انگیزه های خود فرد و تکیه کردن روی آنها در برنامه ریزی و تعیین استراتژی. کارآفرینان خوب قادر هستند مشاوران و شرکایی دور خود جمع کنند که جهت دست یافتن به رضایت و خوشحالی، تکمیل کننده مهارتهای آنها باشند.
-
هوش اعداد (هوش منطقی و استدلال)
هوش منطق- ریاضی یعنی داشتن توانایی محاسبه، تعیین کمیت و منطقی فکر کردن. کارآفرینان از توانایی خود در این زمینه استفاده می کنند تا علاقه خود به یک راه حل خاص را متعادل کنند و گامهای مشخص و منابع مالی مورد نیاز برای ساختن، معرفی کردن و گسترش کسب و کار و موفقیت در آن را طراحی کرده و توسعه دهند.
-
هوش طبیعت
این نوع بینش محیطی و فرهنگی ریشه در درک جامع و اخلاقی و حساس انسان از دنیا و پیچیدگیهای آن دارد. به باور من کارآفرینان خوب، از این هوش استفاده میکنند تا بازارهای جدید را زودتر از بقیه کشف کنند و گرایشات جهانی را پیش بینی کرده و کارزارهای تبلیغاتی و جمعیتی موثری ایجاد کرده و توجهات را جلب کنند.
-
هوش تصویری (هوش فضایی)
هوش فضایی توانایی سه بعدی فکر کردن و توانایی تصویر سازی با چشم ذهن است. توانایی های اصلی در این زمینه شامل تصویرسازی ذهنی، استدلال فضایی و داشتن قدرت تخیل فعال میباشد. به راحتی می توان تشخیص داد که این توانایی چقدر در زمینه بازاریابی، طراحی راه حل مشکلات و برندسازی محصول مهم است.
-
هوش بدنی (هوش جنبشی)
این هوش شامل حس زمانبندی و تکامل مهارتها از طریق هماهنگی ذهن و بدن می باشد. کارآفرینانی که در نوآوری و ساختن محصولا خلاقانه جدید مهارت دارند در این زمینه بسیار قوی هستند. قوی بودن در این هوش منجر به داشتن توانایی رهبری و شهامت سخنرانی در جمع میشود.
-
هوش موسیقیایی
هوش موسیقیایی یعنی داشتن توانایی تشخیص زیر و بم صدا، ریتم، طنین صدا و لحن آن. علاوه بر کلیدی بودن این هوش در هر کسب و کاری که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به موسیقی مرتبط است، این مهارت به کارآفرینان کمک میکند تا شنونده های خوبی باشند، رویداد ها را بهتر برنامه ریزی کنند و در توسعه برنامه های بازاریابی بهتر عمل کنند. همچنین افرادی که هوش موسیقیایی دارند معمولا انسانهای منطقی هستند.
هر کارآفرین مشتاقی علاوه بر هوش باید نگاهی به طرز تفکر هم داشته باشد. طرز تفکری بهترین عملکرد را دارد که به چالش ها به عنوان یک چیز هیجان انگیز نگاه کند نه یک چیز تهدید آمیز و به شکست ها به عنوان موقعیت های یادگیری نگاه میکند و میداند که با تلاش و پشتکار میتوان به هر مانعی غلبه کرد.
اگر شما این طرز تفکر را داشته باشید، حتی با داشتن تعداد کمی از هوش هایی که در بالا ذکر شد، به هیچ کس از جمله خودتان اجازه نخواهید داد که به شما بگوید، شما برای کارآفرین شدن به اندازه کافی باهوش نیستید.
منبع
نظرات